بعد از همه سرکوب و فضای خفقانی که جمهوری اسلامی در جامعه حکمفرما کرده هنوز شاهد شدت یافتن دوباره ممنوعیت ها و سرکوب زنان در ایران هستیم. جدیداً رژیم منحوس اسلامی نوک پیکان تعرضات خود را به سمت دانشجویان دختر گردانده تا جائیکه آنها را حتی در خصوصی ترین فضای زندگیشان کنترل می کند . از بومی گزینی دانشجویان دختر، سهمیه بندی رشته ها، نصب دوربین مداربسته در خوابگاهها تا به پا کردن بازرسى های منکراتی و کنترل لباس و آرایش دختران در ورودی دانشگاه ها٬ گشتن کیف و در آخر به طرز باور نکردنی نصب آئینه در ورودی خوابگاههای دخترانه امیرکبیر که نگهبان ها بتوانند دختران را تا سر خیابانی که خوابگاه در آن مستقر است تعقیب کنند !
اگرچه نظام ضد زن و مردسالار در ایران ریشه ای هزاران ساله دارد و برای کالبد شکافی آن باید تاریخی قطور از زن ستیزی را ورق زد٬ و جمهوری اسلامی هم که از ابتدای به قدرت رسیدنش نه فقط به اين تاريخ زن ستیزی متکى شد بلکه آن را به يک نظام آپارتايد جنسى ارتقا داد٬ اما این فشارها چند وقتی است که به شدت چشمگیر شده و زنان را آماج حمله های همه جانبه گاردهای آموزش دیده قرار داده است. جمهورى اسلامى بدون جنگ با زنان نميتواند خودش را معنى کند. تناقض ميان حکومتى که ضد زن است و زنانی که می خواهند خود را از این فرهنگ عقب مانده و ارتجاعی رها کرده و به عنوان یک انسان کامل و آزاد و برابر زندگى کنند٬ موجب یک جنگ مداوم میان نیروهای ارتجاع اسلامى و جنبش آزادی زن شده است.
همين واقعيت يعنى جنگ روزمره زنان با رژيم اسلامى به انقلاب آتی ایران انقلابی چهره اى ضد آپارتاید جنسی و رنگی زنانه ميدهد. نیروهای جنبش آزادی زن عليرغم سرکوب ها لحظه ای سنگر مبارزه علیه ارتجاع را ترک نکردند و با تقبل هزینه های بسیار همچنان روی موضع آزادیخواهانه خود ایستاده اند. اگرچه همیشه نیروهای سازشکار و راستگرا سعی کرده اند چهره مبارزات آزادی زنان را مخدوش کرده و حتی آن را به زیر سوال ببرند و يا به آن قالبهاى دوم خردادی و ملی گرایانه و قومى بدهند٬ اما نفس مقابله با قوانين اسلامى و نه گفتن زنان به اين قوانين خواست برابرى زن و مرد را به خواستى فراگير تبديل کرده است.
جايگاه مسئله زن در ايران براى هر نيروى جدى و بويژه کمونيست ترديد ناپذير است. متقابلا رعب و وحشت اینچنینی جمهوری اسلامی از دانشجویان دختر و اوباش چرخانى مرتب در خيابانها و هر کوى و برزن حاکی از انگیزه بالای زنان براى مقابله با نفس ارتجاع اسلامی است .جنبش آزادى زن نيروئى آزادیخواه و برابری طلب است و به همين اعتبار در مقابل آپارتاید جنسی ايستاده است. آنها که با نفس اين نظام ضد زن و قوانين آپارتايد جنسى معضلى ندارند٬ آنها که حجاب سمبل آپارتايد را فرعى نام ميگذارند٬ آنها که براى احقاق حقوق زن دنبال آيت الله هاى ضد زن روانند٬ آنها که تلاش دارند به حقوق جهانشمول زنان مارک ارتجاعى ملى و قومى بکوبند٬ چنين نيروهائى طرفدار آزادى و برابرى زن و مرد نيستند. سياستهاى راست و عوامفریبانه و ضد انسانی که از جانب نیروهای راست تبليغ ميشود به هيچ جائى نميرسد. نميتوانند در مقابل تهاجم رژيم به زنان کارى بکنند. مقابله با اين ارتجاع ضد زن کار کسانى است که نفعى در تداوم اين وضعيت ندارند. کمونيستهاى کارگرى بعنوان کسانى که با هر نوع تبعيض و ستم مخالفند٬ نيروئى هستند که همواره در صف اول مدافعین تمام عيار حقوق زن بوده اند و براى پيشروى بايد در شرايط جديد چهارچوب سازمانى و متشکل ترى به اين جنبش بدهند. کمونيستها در عين حال که براى هر ذره حقوق و آزادى زن تلاش ميکنند با افقهاى نيم بند و راست که زنان را نيروى اردوى ارتجاع ميکند سر سازش ندارند.
نگاهی به تاریخ مبارزات سوسیالیستی در جهان نه فقط جايگاه آزادى زن را دراين مبارزات نشان ميدهد بلکه در موارد زيادى زنان نيروى صف مقدم براى بدست آوردن آزاديهاى فردى و اجتماعى و عقب راندن دولتهاى دست راستى بوده اند. جنبش ٨ مارس بعنوان يک دستاورد جهانى سوسياليستها شاخص ترين نمونه است. مسلماً جامعه و زنان که هم اکنون از تبلیغات ارتجاع اسلامى و سیاستهای سازشکارانه نيروهاى راست و اسلام زده خسته و دلسرد شده٬ بیش از هر زمانی به آلترناتیوهای رهایی بخش و رادیکال نیاز دارد. راه حلى که هر نوع تبعيض را براندازد و آزادى و برابرى بدون قيد و شرط زن و مرد را متحقق کند. *